به گزارش سلامت نیوز به نقل از بی بی سی،ا ین ها را اردشیر، جوان ۲۴ ساله، ساکن جردن می گوید. تعریف او از مد، هر چیزی است که همه گیر شده، برای همین ترجیح می دهد، تک پوش باشد. اما این تعریف برای همه یکسان نیست و به همین خاطر گروهی از جوانان ایرانی با مد زندگی می کنند، عده ای تلاش می کنند مطابق آن باشند و برخی دیگر از آن دوری می کنند.
مریم، دختر بیست ساله ساکن محدوده میدان فاطمی، درباره این که مد از کجا شروع می شود و چطور رواج پیدا می کند، معتقد است: "مد ها در ایران، همیشه از طریق ماهواره و برنامه های تلویزیونی آنها، رواج داده می شوند. بعد مغازه دارها و تولیدی ها دنبال این طرح ها می روند و تا جایی که بتوانند آنها را پیاده می کنند، یعنی تا جایی که صدای اکثریت جامعه بلند نشود."
او در ادامه تاکید می کند :"بعد از رواج اولیه مد، آن قدر این نوع لباس ها در جامعه زیاد می شود که اکثر مردم مجبور می شوند از آنها استفاده کنند. مثلا من خودم، همیشه وقتی می خواهم لباس بخرم، دچار مشکل می شوم."
اردشیر هم فکر می کند مد از طریق کمپانی های بزرگ مطرح می شود و می گوید: "این مدها، همان لباس هایی است که کانال های fashion نشان می دهند. کم کم طراح های دیگر هم از آنها کپی برداری می کنند و مدها به وجود می آیند."
اما برخی نیز مخالف این نظریه اند که مد از طریق ماهواره ها یا به طور کلی از خارج مرزها، وارد ایران می شود. یاسمن، دانشجوی ۲۲ ساله ساکن سعادت آباد، درباره نحوه رواج مد در ایران عقیده دارد: "در ایران مد با اروپا و آمریکا تفاوت دارد. در اینجا، خود جوانها هستند که از یک سبک خاص شروع می کنند و آن قدر آن را رواج می دهند تا همه به همان شکل لباس می پوشند. اما مد در اروپا و آمریکا، از طریق کمپانی های بزرگ و طرحی که آن ها می دهند و نمایشگاه های سالانه ای که برگزار می کنند، شروع می شود."
مهری، محصل ۱۵ ساله ساکن نارمک، با این که اعتقاد ندارد مد لباس در ایران، از خارج کشور وارد جامعه می شود، اما تاثیر ماهواره را کم نمی داند: "یکی از دوستانم می گفت وقتی در آرایشگاه بوده، همه از یک مدل خاص مو حرف می زدند که در ماهواره تبلیغ شده بود. ولی چون مارک های لباسی که در ماهواره مطرح می شود، خیلی گران است، تاثیر پذیری جامعه از مد لباس ماهواره کمتر است."
شیرین جوان هفده ساله ساکن میدان بهارستان با اینکه خودش ماهواره ندارد، مد ها را از آنچه شنیده یا در خانه اقوامش دیده، به کانال های ماهواره ای نسبت می دهد.
سیروس هم که ساکن خیابان نواب است، روند رواج مد در تهران را این طور توصیف می کند: "تولیدی ها دنباله روی ماهواره ها هستند. مغازه ها هم که فقط به فکر فروش خودشان هستند، این اجناس را می آورند و جوان ها هم استفاده می کنند."
کدام مارک، چه کسانی ، کجا؟
مدها، علاوه بر طرح های متفاوت، بر اساس مارک های مهم نیز شناخته می شوند. برای برخی حتی این که لباس را از کجا خریده اند نیز اهمیت دارد.
مریم، که به گفته خودش، مارک های معروف لباس را خیلی نمی شناسد، درباره کسانی که از مد پیروی می کنند معتقد است: "به نظرمن کسانی که دنبال مد هستند، عقلشان به چشمشان است و فقط می خواهند با ظاهرشان مطرح شوند. مد برای کسانی مهم است که چیزی برای عرضه به جامعه ندارند."
او درباره خودش می گوید: "من نه اون قدر پول دارم که خرج لباس کنم، نه دوست دارم جلف و انگشت نما باشم."
اردشیر، مارک های خوب لباس را بنتون، ورساچه، باس، زارا، شانل و منگو معرفی می کند و می گوید: "قیمت ها، بستگی به مارکی که انتخاب می کنی و اینکه از کجا بخری دارد."
او در حالی که معتقد است "مغازه های کوچک، دنباله روی شرکت های بزرگ" هستند، درباره پاساژهای بزرگ و تاثیر گذار در تهران می گوید: "در جامعه ما، پاساژ ها، شیک تر از مغازه های کنار خیابان هستند و ویترین هایشان، جذابیت بیشتری دارند."
یاسمن هم پاساژها را در تعیین مسیر مد در ایران مهم می داند: "پاساژهایی تعیین کننده ترند که همه جور آدمی از آن ها خرید می کند؛ هم پولدارها، هم کسانی که سطح مالی متوسط دارند."
مهری وقتی می خواهد در مورد مغازه های مهم تاثیر گذار در مد حرف بزند، از محله خودشان، نارمک می گوید: "در محل ما، مغازه ها خیلی مهم هستند و معمولا همه از مغازه های کنار خیابان خرید می کنند و داخل پاساژ ها نمی روند، اما در ونک، فرق می کند، همه از پاساژها خرید می کنند."
شیرین، خودش به پیروی از مد علاقه دارد، اما می گوید: "خانواده ام اجازه نمی دهند لباس هایی را که مد شده بپوشم. آن ها می گویند یک دختر خوب باید سنگین باشد و ساده لباس بپوشد." از نظر او، نوع لباس ها و نحوه دوخت آن ها که به عنوان مثال در مانتوهای کوتاه و بلند خودش را نشان می دهد، به عنوان مد لباس مطرح است.
اما سیروس در مورد کسانی که از مد پیروی می کنند نظر متفاوتی دارد: "به نظر من کسانی که دنباله روی مد هستند، آدم های بی فکری هستند. یک نفر نیست به آن ها بگوید تو فردا می خواهی زن بگیری، باید طوری بگردی که زنت ازت حساب ببرد."
گرچه هزینه پیروی از مد، مارک تا مارک و مغازه تا مغازه متفاوت است اما معمولا کسانی که دنبال مد هستند، نسبت به سایرین هزینه های بیشتری برای به روز نگه داشتن پوششان باید بپردازند. مثلا شلوار جین، مارک ماوی؛ کفش آلستار و روسری تی تی از جمله مارک های معروف و البته گران به شمار می روند. یک روسری تی تی تا ۱۵ هزار تومان یا یک شلوار ماوی ۵۰ هزار تومان قیمت دارند. هزینه لباس های طرح جدید هم بیشتر از لباس های از مد افتاده است.
بسیاری، پاساژها را در تعیین مسیر مد در ایران مهم می دانند
آنچه در ظاهر جوانان ایرانی دیده می شود، نوعی از پوشش تقریبا مشابه است که می توان نام مد را روی آن گذاشت، اما برخورد خانواده ها با این پدیده، تفاوت های زیادی با یکدیگر دارد.
"کسی که عاقل باشد، پولش را خرج لباس و کفش و اینجور چیز ها نمی کند. اما جوان ها، از اینکه دنبال این چیزها بروند، لذت می برند و از وقت و درس و کار و زندگی می زنند تا یک ربع بیشتر به سر و وضعشان برسند." حسینی که شغل آزاد دارد، با این که مد را قبول ندارد، با گفتن این نکات، می افزاید: "امروز دیگر نمی توان به بچه ها امر و نهی کرد و در همه چیز نمی شود جلوی آن ها را گرفت."
او درباره نحوه برخوردش با موضوع مد در خانواده خودش می گوید: "اگر نخواهیم همین قدر هم به بچه هایمان آزادی بدهیم که دیگر نمی توانیم کنترل شان کنیم. در جامعه امروز اگر با بچه ات دوست باشی، نتیجه بهتری می گیری. من هم چون در موارد دیگر حرفم را می خوانند، در این زمینه، آزادشان می گذارم. خوب وقتی هم که بچه ام دلش می خواهد تند و تند کفش و لباس بخرد، مسلما هزینه ها زیاد می شود."
خانم عظیمی، کارمند ۵۰ ساله، درحالی که تنوع طلبی را از ویژگی های جوان ها می داند، معتقد است که مد، راه دستیابی به این نیاز است: "مد ابزاری است که به جوان ها این امکان را می دهد تا در مکانهای عمومی جلب توجه کنند. البته این، به معنای جلف یا سبک بودن یک دختر یا پسر نیست."
"اگر هم می خواستم در مورد مد، مستقیما مداخله کنم و جلوی شان را بگیرم، نمی توانستم و این کار فقط فاصله ای را بین من و بچه هایم به وجود می آورد."
او گرچه قبول دارد که به خاطر دنباله روی بچه ها از مد، هزینه سبد خانواده، تا حدی سنگین تر شده، اما می گوید: "ما سعی کردیم که به بچه ها یاد دهیم درست خرج کردن یعنی چی و چطور تعادل را درخواسته هایشان به وجود آورند."
اما همه خانواده ها نسبت به رفتارهای فرزندانشان، با مسامحه برخورد نمی کنند. خانم علوی، خانه دار ۴۸ ساله، یکی از این افراد است. او نسبت به مد مخالفت جدی دارد: "همه بچه ها اینطور نیستند که به دنبال این مسائل بروند، معمولا کسانی دنبال مد هستند که از تربیت درستی برخوردار نیستند و نمی توانند تشخیص بدهند که چطور باید لباس بپوشند."
او درباره کنترل دنباله روی جوان ها از مد، کاملا به ایجاد مانع معتقد است و می گوید: "کنترل باید باشد، در غیر این صورت دیگر هیچ ارزش پوششی در جامعه باقی نمی ماند. البته امروز این قدر این موضوع درجامعه عادی شده، که شما اگر بخواهید جلوی بچه تان را بگیرید، همه فکر می کنند شما دارید اشتباه می کنید."
برنامه های تلویزیونی ماهواره در جهت دهی به مد در ایران موثر است
"بیشتر مدها را خود ما مغازه دارها به وجود می آوریم. بعد از این که مدل لباسی در غرب تولید شد، این خلاقیت تولید کننده های ایرانی است که روی آن طرح مانور بدهند و به شکلی درش بیاورند که نزدیک به خط قرمز فرهنگی جامعه خودمان نباشد."
آرمین، بوتیک دار مستقر در مرکز خرید ونک، با تاکید بر این که خودش هم مانند بیشتر همکارانش، وارد کننده است، در مورد تناسب مد های غربی با فرهنگ ایرانی می گوید: "وقتی می روم که جنسی را وارد ایران کنم، چیزی را انتخاب می کنم که در عین مد بودن، برای مردم صرف داشته باشد که برای خریدش، دست توی جیبشان کنند."
در میان بوتیک دارها هم اتفاق نظری در مورد این که مدها از کجا شروع می شوند و چگونه در ایران رواج پیدا می کنند وجود ندارد.
محمد علی، که در میدان محسنی بوتیک دار است، بیشتر، کانال های ماهواره ای را تاثیر گذار می داند و می گوید: "کانالهایی را که به وجود آورنده مد هستند، همه می شناسند. در کنار آنها، مارکهای معروف هستند که با هر تغییر فصل، طرح جدیدی از لباس را به بازار ارائه می کنند و مجموعه این ها، مد را به وجود می آورند."
او وظیفه پخش مد در جامعه را بر عهده مغازه دارها و صاحبان بوتیک می داند و معتقد است :"وقتی من ویترین مغازه ام را با یک رنگ یا طرح خاص می چینم، دارم می گویم که این ها مد شده اند."
فرید که در میدان ولی عصر مغازه دارد، معتقد است: "مدها معمولا از شمال شهر به وجود می آیند. از روی جنس های خارجی که وارد می شود و بیشترش هم در همان مناطق به فروش می رسد، معلوم می شود که چه چیزی قرار است مد شود. تولیدی ها هم از روی آن لباس ها، طرح بر می دارند و عین همان یا شبیه آن را برای ما می فرستند."
محمد علی درباره اهمیت پیروی مغازه دارها از مد می گوید: "اگر جنس مغازه مان روی مد سال نباشد، کاملا بازار را از دست می دهیم. لباس، یک جنس مصرفی است که با سلیقه کوتاه مدت افراد سر و کار دارد و همه دلشان می خواهد که از بقیه عقب نباشند."
آرمین، هر چند قبول دارد که فروشنده های لباس باید بر اساس مد حرکت کنند، ولی اضافه می کند: "البته بستگی به کار شما هم دارد. وقتی لباس محلی می فروشید، اگر روی مد باشید دیگر شغلتان معنایی ندارد."
فرید حتی روان شناسی قوی را برای یک مغازه دار مهم می داند و می گوید: "باید بدانیم مردم، کی، چی می خواهند؟"
بازار لباس 85: پیادهروهایی بهرنگ قهوه
از طرفی همشهری آنلاین نیز به بررسی مد و مدهای سال جدید پرداخته است در این گزارش می خوانیم:
در بازار لباس 85 چه گذشت و سال آینده چه مدلهایی جیبمان را خالی خواهند كرد؟
هر وقت، هر جا چند خانم میانسال دور هم جمع شده باشند و به گفتو شنود درباره مسأله رایج لباس، كیف، كفش و... بپردازند، حتما از طرف یكی از این بانوان جملاتی شبیه این به زبان میآید:«قبلاها، ما هم با همین كفشهای سرگرد و شلوارهای لوله تفنگی كه مد شده بود، به دبیرستان میرفتیم...»
بازگشت پوشش رایج به مدلهای قدیمی؛ بهترین توصیف درباره كیف، كفش، مانتو و شلوارهایی است كه از چند سال گذشته تا همین امسال از طرف خیلیها مورد توجه قرار گرفتند و شاید در مدتی كوتاه به محبوبیت و شهرتی بیمثال دست یافتند.
نمونه بسیار بارز و چشمگیر این بازگشت به گذشته، شلوارهای پاچه گشاد بود كه در آستانه انقلاب، لباس روز بودند وچند سال پیش دوباره مورد اقبال عمومی قرار گرفتند.
اگر دیده باشید پوشیدن شلوارهای پاچه گشاد(دمپا گشاد) از مشخصههای فیلمهای سالهای نزدیك به انقلاب و همزمان با انقلاب است. در فاصله روزهای رونق پاچه گشاد تا امسال كه پوششها دوباره به سمت لباسهای دهه60 اروپا گرایش پیدا كرد، توی چشمترین طراحی در لباس و شلوار، آستینها و پاچههای آب رفته بود كه چند سال توانستند در خیابانها و پشت ویترین فروشگاهها دوام بیاورند.
ولی در سالی كه گذشت، طراحان لباس به طرحهای بازمانده از دهه60 رجوع دوباره كردند و همان كفشهای جلوگرد، شلوارهای جمعوجور، مانتوهای كمرتنگ با دامنهای گشاد كه مامانها از لابهلای تصاویر خاطرات جوانیشان بیرون میكشند و مرور میكنند، تبدیل به لباس رایج روز شد.
ویترین مغازههای كفش فروشی، امسال مالامال از كفشهای جلوگرد، ظریف، بیپاشنه و عروسكیای بودكه با یك پاپیون كوچولوی طلایی در جلوی كفش كامل میشدند.
این كفشهای ملوس، دوران طلایی چندان طولانیای نداشتند و در اواخر تابستان و ابتدای پاییز، لژهای بلند و باریك از راه رسیدند و با همان شكل و شمایل عروسكی، بازار كفش را از آن خود كردند.
با آمدن زمستان، بازار كفش تازه شد؛ چكمههای بلند تا زیر زانو، ترجیحا از جنس جیر در زمستان امسال، نقل بازار كفش بودند كه همه شكلشان از ساده تا بندی و آراسته به مهرههای فلزی كوچك و بزرگ، در سطح شهر به چشم میخورد.
این كفشها، با وجود محبوبیت و استفاده گسترده خانمهای ایرانی، با حال و هوای نهچندان زمستانی امسال، تناسب و سنخیتی نداشتند ولی بازار را اشباع كرده بودند و چارهای جز استفاده نبود.
طبق پیشبینی كارشناسان در سال آینده نیز كفشهای جلوگرد با پاشنه بلند، همچنان محبوبیت خود را حفظ میكنند، با این تفاوت كه برای تابستان آینده، رویه كفشها، بندی از جنس چرم، پارچهای و گاهی تركیب این دو خواهد بود.
پیشبینی مد زمستان آینده از حالا بسیار سخت و دور از ذهن است، ولی عمر لژهای بلند و باریك، طولانی و مستدام پیشبینی میشود.
پوما هم جزء مد بود
طبق اصول، مد به طراحی تعلق میگیرد و نه به ماركهای تجاری طرح كننده. ولی امسال به دلیل طراحی لباس تیم ملی فوتبال ایران توسط شركت پوما و تبلیغات گسترده این مارك در سطح كلانشهر تهران، پوشیدن كفشهای كتانی پوما از ویژگیهای بخشی از آقایان محسوب میشد و به دلیل كتانی بودن، در چهار فصل محبوبیت و اعتبار خاص خود را حفظ كرد و برخلاف سایر مدهای كوتاه مدت با یك وزش خفیف نسیم فراموش نشد. نتیجه این اظهار علاقه آقایان مدعی خوشپوشی، رونق بازار كفشهای تقلبی پوما بود كه با پوماهای اصل مو نمیزدند.
یك كیف قد یك ساك
تابستان گذشته را با تماشای كیفهایی كه هرچه بزرگتر بودند، شیك تر محسوب میشدند و بیشتر از كیف، شبیه ساكهای استخر بودند، پشت سر گذاشتیم. این كیفهای پارچهای اغلب با رنگهای شاد و طرحهای گلدار، بیشتر حال و هوای تابستانی را زنده میكردند و شاید هم به دلیل همین خصوصیت، فقط به اندازه یك تابستان عمر كردند و پاییز هنوز حسابی جانیفتاده بود كه كیفهای جدید از راه رسید.
این كیفهای پارچهای نقش ماركهای تجاری معروف را بر خود داشتند و بیشتر در رنگهای مشكی، خاكستری، كرم و قهوهای رواج پیدا كردند.
داشتن نقش ماركهای تجاری معروف، سند موثقی برای اصل بودن این محصولات به حساب نمیآید و انواع متنوع و تقلبی آنها با قیمتهای مختلف در بازار كیف و كفش یافت میشوند.
اما گویا در تابستانی كه میآید، كوچك و بزرگ بودن كیفها معیار نیست، مهم گرد و قلمبه بودن آنهاست. پس از نوروز 86، به تدریج كیفهای گرد با دستههای كوتاه دایرهای، بازارهای كیف را تصاحب میكنند.
شلوارهای كهنه، قیمتیاند
بازار امسال از جنبه اقتصادی، برای آقایان به ویژه پسرهای جوان كه هنوز از جیب بابا هزینه میكنند، بسیار مطلوب بود. نو بودن و رنگ و لعابدار بودن شلوارها ملاك شیك بودن آنها نبود.
از نظر فروشندگان لباس، شلوارهای كهنه نما در سال آینده، همچنان در بازار خواهند ماند.
اما میان خانمها، شلوارهای رایج طور دیگری بود. در میان خانمها، پوشیدن شلوارهای بلند رایج بود كه در تابستان با همان كفشهای عروسكی و تابستانه میپوشیدند و در زمستان، پاچههای باریك آن را در چكمههای بلند فرو میبردند.
در واقع، چكمههای تا زیر زانو و شلوارهای جمعوجور، تصویر رایجی بود كه در زمستان 85 بسیار به چشم میآمد.
مدتی هم بعضی پسرهای جوان به پوشیدن شلوارهای تنگ، گرایش نشان دادند ولی این شیوه لباس پوشیدن، در بین مردان و بخصوص تحصیل كردهها چندان فراگیر نشد و فقط بعضی تیپهای خاص و اغلب پسرهای لاغر و كم سن و سالتر از این مدل پوشیدند.
حفظ بازار پررونق شلوارهای 85 برای خانمها در چند ماه اول سال آینده، تضمین شده است؛ چون طراحان مشهور لباس در حال طراحی مدلهای بهاره خود هستند و در این مدلها، شلوارهای باریك همچنان استفاده میشوند.
به یاد گربه روی شیروانی داغ
میشود ادعا كرد كه خیلیها از میان پیر و جوان فیلم مشهور گربه روی شیروانی داغ را با بازی الیزابت تیلور دیدهاند و به یاد میآورند. در آن فیلم، الیزابت تیلور لباسهایی به تن میكرد كه مانتو پالتو و بارانی مشابه آن در سال گذشته، بر تن دختر خانمهای ایرانی قابل مشاهده بود؛ بالا تنه جمع وجور با دامنهای گشاد و گاهی چین چینی.
این شیوه طراحی لباس، طرح غالب لباسها در دهه 60 اروپا و آمریكا بود كه به همت طراحان لباس در سال 85، بازار مانتو ایران را نیز مورد هجوم قرار داد. مدلهای معروف الیزابت تیلوری یا اسكارلتی و در واقع جریان بازگشت مد به دهه 60 اروپا، در تابستان با مانتوهایی از جنس كتان و سایر پارچههای خنك شروع شد و با سرد شدن هوا، همان مدلها در قالب بارانی و پالتو جریان خود را ادامه دادند.
تنوع جنس محصولات پاییزی و زمستانی برای خانمها، از ویژگیهای لباسهای رایج در سال 85 بود. در پاییزی كه گذشت، انواع پارچههای مخمل، پشم، بافتدار در طراحی و دوخت پالتوها استفاده میشدند.
جالبتر اینكه مانتوها و پالتوهای مورد توجه امسال، از كاربری اصلی و پیشین خود به عنوان لباس رسمی بانوان ایرانی خارج شدند و با اضافه شدن انواع چین، كمربند و پارچههای طرحدار و گلگلی مانتوها به لباسهای رسمی و ضیافت شبیه شدند.
سرد نشدن جدی هوا نیز به گسترش استفاده و رواج این مدل پوشش خانمها كه خطی میان مانتو و پالتو بوده، كمك كرد.
در مدلهایی كه طراحان ماركهای تجاری اروپا در لباسهای بهاره خود ارائه كردند، مانتو جایگاهی ندارد ولی از آنجایی كه لباسها به سمت گشاد شدن سوق پیدا كردهاند، میتوان با احتمال قریب به یقین پیشبینی كرد كه در تابستان آینده، مانتوهای بانوان دوباره گشاد میشود و این قضیه بعد از سالهاست كه اتفاق میافتد.
از آخرین باری كه مانتوهای گشاد معروف به خفاشی مد بودند، حدود 10سال میگذرد و خاطره آن مدل مانتوها تقریبا از ذهن همگان محو شده است.
هرچند شكل و شمایل مانتوها از تابستان تا زمستان یك جریان پیوسته را طی كرد و دچار تغییر و تحولات اساسی نشد ولی مد روسری از زمستان و تابستان كاملا متفاوت بود.
در تابستان، روسریهای چهارگوش ابریشمی با طرح انواع گل، مد بودند و از زمستان شالهای پشمی در رنگها و طرحهای متنوع بازار را از آن خود كردند.
انواع كلاه و شال گردن هم امسال، زمستان به بازار آمدند ولی آنقدر كه در ویترین مغازهها حضور پررنگ داشتند، مورد استقبال عملی و جدی بانوان قرار نگرفتند.
بینظمی، محبوب آقایان
اگر چه مد در بین پسرها و مردان چندان رواج ندارد ولی وضعیت پوشش آقایان در سالی كه گذشت، برگرفته از بینظمی و الگوی تمام نمای آشفتگی و شلختگی بود. در تابستان، پسرهای جوان جویای مد، كه بیشتر علاقه به شباهت به طبقات مرفه مشخصة عمومی آنها بود.
بلوزهای تكهتكه یا با دوخت وارونه میپوشیدند و در پاییز و زمستان، با سرد شدن هوا و لزوم داشتن پوشش گرم، عدهای لباسهای روهم روهم و بیتناسب با هم میپوشیدند. تیشرت از زیر بلوز، بلوز از زیر كاپشن پیدا بود و یك شالگردن رنگی نیز این شلختگی و آشفتگی باب روز را كامل میكرد.
بعضی از پسرهای جوان در مدل موی خود نیز، تابع همین جریان بودند. مو خروسی عنوان مدل موی پسرهای جوانی بود كه تحت این عنوان، موی خود را به انواع و اشكال شگفتانگیز درمیآوردند.
موهای جلوكوتاه، پشت بلند، درست كردن تمام موهای سر به شكل جوجه تیغی از انواع مد موی آقایان بود كه چشمها را چهارتا میكرد. یكی از همین پسرهای جوان آشفتگی طلب در تعریف مد مویشان میگوید:«شب میخوابیدی، صبح موهایت هر شكلی بود، همان شكلی خوب بود.»
در واقع این گروه از پسرهای جوان، نماد عینی شلختگی و نابههنجاری در سال 85 بودند. از تفاوتهای دیگر جریان مد سال 85 در میان خانمها و آقایان، عمومیت یافتن مد در سنین مختلف در جنس زن و مرد بود.
قشری از بانوان از نوجوان تا میانسال، از جریانهای پوششی كه گفته شد و كفشهای عروسكی، مانتوهای چینچینی، كیفهای بزرگ پیروی میكردند، اما در میان آقایان، فقط پسرهای نوجوان و جوان (سنین بین 15 ـ 25 سال) لباسهای باب روز آقایان را میپوشیدند و بقیه بیخیال مد، راحت و آسوده بودند.
پیشبه سوی سفید
كرم در تابستان و قهوهای در زمستان، رنگ سال 85 بودند. همان مانتو، كفش و روسریهایی كه حرفشان را زدیم در طیف رنگ كرم تا قهوهای با هم تركیب میشدند و یك ست لباس به رنگ سال میساختند.
در زمستان، قهوهای به جای كرم نشست و به جای همنشینی كرم و قهوهای، بیشتر از جین در تركیب با پالتوها، شالها و كفشهای قهوهای استفاده شد. در تابستان 85، رنگ كرم تقریبا یكهتاز میدان بود ولی در زمستان، خاكستری نیز در كنار قهوهای و البته نه به اندازه قهوهای در بازار محبوبیت و رواج داشت.
از هم اكنون برای سال 86، چشمها به سفید خیره شده است و خیلیها معتقدند در بهار و تابستان آینده، سفید، رنگ سال خواهد بود.
ناگفته نماند كه پیوسته در فصل گرما، در كنار همه رنگهایی كه رایج میشوند (صورتی، كرم، سبز، سفید) محبوبیت خاص خود را دارد ولی در سال آینده در قبضه كردن بازار بیرقیب میشود و اعتبار ناشی از مطلوب بودن و رایج بودن همه رنگها را به خود اختصاص میدهد.
مدلها تكرار میشوند؟
جریانهای مدساز سال 85 كه با همه زشتی، زیبایی و عجیب بودنشان، سلایق مختلف را برسر پوششهای مشابه مورد توجه قرار دادند، با پایان این سال بساط خود را برچیدند و رفتند.
اما بیتردید برخی لباسهای رایج شده در سال 85، طول عمر طولانیتری خواهند داشت و بازماندههایی از آنها در سالآینده در كنار طرحهای جدید، مورد استفاده طراحان قرار میگیرد.
بهار به نیمه نرسیده، با آمدن طرحهای تازه سال 86، فصل جدیدی در پوشش لباس، كیف، كفش و... آغاز و بازار طراحان به هیاهو و تكاپوی مجدد میافتد. ولی با وجود افزایش و تنوع شركتهای طراح لباس، قافیه خلاقیت و نوآوری برای طراحان لباس تنگ شده است و ظاهرا چارهای جز تكرار گذشتههای گاهی دور و گاهی نزدیك ندارند.
من خودم مُدم
چند روز پیش رفته بودم طرفهای میدان امام حسین(ع) شلوار بخرم. از این شلوار لیهای ساده میخواستم كه بشود همه جا پوشید، همه وقت به همه رنگ بیاید و خلاصه بشود باهاش زندگی كرد.
جایتان خالی به همة مغازهها سر كشیدم. همه شلوارها یا پارهپوره بود یا پوسیده (میگفتند سنگشور شده)؛ یا اگر میپوشیدی عنقریب بود از تن بیفتد. به هر كسی میگفتم بابا من شلوار لی ساده میخواهم، طوری بهام نگاه میكردند كه انگار من از پشت كوه قاف آمدهام. مدام میگفتند: «الان اینها مده، همه كیلو كیلو میبرند. از آن شلوارها دیگر نمیزنند، سود نداره...» خلاصه دست از پا درازتر برگشتم.
من نمیدانم این عبارت «مد شده» از كدام قبرستانی آمده. آخر وقتی یك چیزی آنطرف آب مد شود، قرار نیست اینجا هم هر كه بپوشد بهاش بیاید. اصلا فرم استخوانبندی، بدن، رنگ و شكل ما با آن طرفیها فرق دارد. یا حتی قرار نیست هر مدی كه با هر ضرب و زوری به دو نفر خورده، به جمیع خلقالله هم بخورد و یك نسخه را برای همه بشود پیچید.
آن وقت جالب است یك موج مد كه میآید، انواع چیزهای دیگر كه شاید تا چند ماه پیش مد هم بوده، دمده میشود و میرود قاتی باقالیها و هر كس با آنها حال میكرده، باید حالا سفارش دوخت و تهیهاش را بدهد. نمونهاش همین مانتوهای تنگ و رنگهای اجق وجق. هر خانمی بخواهد مانتوی گشاد و ساده بپوشد، یا باید خودش دست به چرخ خیاطی ببرد یا باید سفارش دوخت بدهد، چون الان بازارش وجود ندارد.
بامزهتر اینكه هر كس هم در برابر مد مقاومت كند، بهاش میگویند شوته، تو باغ نیست، از مرحله پرته، مال عهد دقیانوسه. هر قدر هم كه بگویی پدر جان! من فلان طرح را دوست ندارم، بهمان رنگ بهام نمیخورد، به هیكلام زار میزند، پس نظر خودم چی؟ مثل آهو نگاهت میكنند.
خود من، نمیخواهم مثل بقیه بپوشم. (البته بحث عرف و اینها جای خود؛ منظور پیروی از مد است.) من كه برای خوشامد بقیه زندگی نمیكنم. وقتی با لباسی كه الان تنم است راحتام، مگر بلانسبت خر به كلهام بوسه زده كه بروم یك چیز بیریخت را كه با آن احساس ناراحتی میكنم، بپوشم، به این بهانه كه مد است و بقیه میپوشند.
اصلا چرا خود من با لباسی كه میپوشم، نباید مد دلخواهم را به بقیه تحمیل كنم؟ چرا پیرو
بقیه باشم؟ مدی را درست میكنم كه بقیه از آن استفاده كنند. چه اعتماد به نفسی!
نظر شما